همه ی زندگی من وندا عسلهمه ی زندگی من وندا عسل، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

پرنسس زیبای ماما و بابا

یافته های جدید

 الهیییییییی فدات شم که روز به روز کارای جدید میکنی جدیدا لب پایینتو با لثه ی بالاییت میگیری که من عاشق این حرکتتم و بعد هم می مکیش جدیدا در حین گریه ای که می می میخوای میگی م با فتحه   تازه همین امشب با صدای بلند خندیدی که فیلمش موجود میباشد کوچول موچول من جدیدا وسط گریه هات با همون زبون شیرینت صحبت هم میکنی وقتی خوابی و تو خواب بهت می می میدم و سرجات میذارمت تند تند سرتو به اینور و اونور تکون میدی پاهاتو محکم میکوبی رو تخت همچین که صدای تخت بلند میشه امروز صبح ١٩.٨.١٣٩٠ هی با چشمای باز می می میخوردی و سرتو میکشیدی عقب میخوابیدی بعد آروم یه کم چشماتو باز میکردی و لبخند میزدی و دوباره بیدار می...
19 آبان 1390

عید قربان

با دو روز تاخیر عید قربان مبارک ایشالا غمهاتون قربانی شادیهاتون بشن گل همیشه بهار دوشنبه که عید قربان بود خونه ی مامانی اینا بودیم و واست لباس زمستونه خریدم البته مامانی اینا جمعه اومده بودن دیدن نوه ی عسلشون و واست یه بارونی هدیه آوردن  اینم عکسشه ...
19 آبان 1390

همه وندا رو بغل کردن به جز نی نی خوابه

عسلم وقتی میریم مهمونی فرقی نداره چند نفر اونجا حضور داشته باشن باید به تعداد نفرات وندای من دست به دست بشه،تو بغل هر کس که باشی کافیه یکی دیگه از جلوت رد شه یا بگه بیا بغلم فورا به سمتش خم میشی و سر مبارکتو تکون میدیو میری بغلش. یکشنبه ١٥ آبان خونه آقاجون اینا بودیم و بین آقاجون و مامانی و خاله سارا و خاله سحر دست به دست میشدی یه دفعه دیدم صدای خنده ی مامانی و آقاجون میاد رفتم دیدم هی آقاجون دستشونودراز میکنن میگن بیا کوچولوی من سرشو پشت سر مامانیش میذاره و نمیره،که یه دفعه دیدیم داری تلاش میکنی واسه پشت سر مامانی نگاه کردیم............بعله عروسک نی نی خوابه ی خاله سارا رو دیده بودی و هی واسش خم میشدی و سرتو تکون میدادی........ناناز من...
19 آبان 1390

پرنسس وندا 100 روزه شد

تفلد ١٠٠ روزگیت مبارک هستی من مامانم اولین لالایی که واست میخوندیم من و بابا این بود:     لا لا لا لا یی لالا لا لایی گنجشک خوابید مثل همیشه قورباغه ساکت خوابیده بیشه لالالالایی لالالالایی لالالالایی لالالالایی گل زود خوابید مثل همیشه قورباغه ساکت خوابیده بیشه لالالالایی لالالالایی لالالالایی لالالالایی مهتاب خوابید مثل همیشه قورباغه ساکت خوابیده بیشه اما وقتایی که خوابت میاد و گریه میکنی و می می نمیخوری و بینش گریه میکنی فقط کافیه بگم..... لا لا لا لاییی لا لا لا لایی و همین طور همین یه خطو بخونم تا راحت بخوابی این لالایی رو هم تو آلبومت بود اینم تازه واست میخونم ...
14 آبان 1390

وندای من چی می خواد؟؟؟؟؟؟؟؟

الهی فدات شم که یه کاری میکنی مامان گیج بشه و مات نگات بکنه گذاشتمت زمین داری بازی میکنی و باهام حرفای قشنگ قشنگ به زبون خودت میزنی وسط اون همه شیرین کاری یه کوچولو هی نق نق هم میکنی،میذارمت تو بغلم بهت می می بدم میزنی زیر گریه تا اونجا که فکر میکنم  میخوای دوباره بذارمت سرجات بازی کنی که یه دفعه یه جوری می می میخوری که انگار از قحطی اومدی مامانی وای اگه بدونی الان چیکار کردی سرت رو بازوم بود و داشتی دور و برتو دید میزدی ،یهو سرتو رو شونه ی مامان تنظیم کردی و صورتتو رو به صورتم گذاشتی و خوابیدی وای چه عشقی داره مامان تو بودن ...
10 آبان 1390

ما هم خودمونو مسخره کردیم با جدا خوابوندن وندا

مامانم،الهی دورت بگردم که دوست داری پیش خودمون بخوابی،در طول روز انقدر توی خواب پریدی بالا و ترسیدی و گریه کردی که فکر کردیم اگه شبا هم همین طور بشی خیلی می ترسی، آقای پدر هم گفت بعدا یه فکر واسه مسولیت پذیریش میکنیم و دوباره از دیشب تصمیم گرفتیم پیش خودمون بخوابی دوست داریم مرواریدم   ...
8 آبان 1390

قد وندا

سلام سلام صد تا سلام انقد خوشحالم که دوست دارم داد بزنم جیغ بکشم صبح دخترمو بردیم مرکز بهداشت و قد و وزنشو اندازه گرفت و خیالمونو راحت کرد و گفت رو منحنیه دردونه الان که دارم می نویسم شما تو کریرت داری خواب پروانه هارو می بینی ملکه ی من 2 ماهه که بود بردیمش واسه واکسن،قدشو که اندازه زدن گفتن نسبت به سری قبل(15روز قبلش)فرقی نکرده و یه معاینه ویژه دادن واسه سه ماهگی و گفتن اگه باز تغییری نداشت باید ببریمش پیش متخصص که امروز رفتیم و خدارو شکر وضعیت ناردونه ی ما طبیعی گزارش شد خدایا ممنوووووووووووووووووووووووووووووونم ...
7 آبان 1390

وندای سه ماهه

از شیر خوردنت و خوابیدنت  شروع کنیم باشه موش موشی: تا یک ماهگی: هم روز و هم شب فقط برای شیر خوردن بیدار میشدی،و هر یک ساعت و نیم یه صدایی مثل اونگه میدادی یعنی گرسنه ای و بین ٥تا١٠دقیقه شیر میخوردی و چونه ی کوچولوت زود خسته میشد و بینش بهش استراحت میدادی و بعدم گاز معدتو خودمون میگرفتیم و میخوابیدی فکر کنم در هر وعده   ٣/١ می می رو میخوردی،آخه من تا سه بار از یه می می بهت شیر میدادم تا دو ماهگی: ساعت بیدار  بودنت در طول روز بیشتر شد ولی باز اکثرش خواب بودی دردونه شاید روی هم ٢تا٣ ساعت بیدار بودی،شبا هر ٢ساعت بین ١٠تا١٥دقیقه شیر میخوردی و بعضی وقتا گاز معدتو نمیدادی بیرون، چونه ی فسقلیت هم قوی شده و م...
7 آبان 1390

وندا سه ماهه شد

چشمانت را باز کردی و دنیا غرق نگاه زیبایت شد زیبایی های دنیا از آمدن تو پیدا شد،روزها گذشت و چهره ی زیبایت در آسمان دلم آفتابی شد دریای زندگی به داشتن مرواریدی چون تو می نازد.....همه ی زیبایی های دنیا با آمدن تو می آید و اینگونه زندگی با تو زیبا میشود تولد سه ماهگیت مبارک پرنسسم ...
6 آبان 1390