گول خوردن وندا
وندای من امروز که از خونه مامانی اینا برگشتیم یه عالم کار داشتم اما شما که این چند روز اصلا روی زمین نمونده بودی و همش توی بغل جا خوش کرده بودی آروم نمی گرفتی،منم.....................................با اجازه گلت توی بغلم خوابت کردم بعد خوابوندمت تو تختت و پیرهن خودمو گذاشتم کنارت،شمام تو خواب دستتو طبق عادت بردی و اونو پیدا کردی و محکم گرفتی و راحت خوابیدی...................مامانم گول خوردی امروز ببخشید که گولت زدم آخه خیلی کار داشتم فدات بشم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی