همه ی زندگی من وندا عسلهمه ی زندگی من وندا عسل، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

پرنسس زیبای ماما و بابا

بازی این روزها

1391/4/22 5:58
نویسنده : مامان صدف
512 بازدید
اشتراک گذاری

دخمل وروجک ما بازی میکنه بیا و ببین

دردونه ی من عاشق اینه که موبایل ، عروسک یا هر وسیله ای  که دستشه بندازه و ما واسش بیاریم و دوباره اونو بندازه و ............... این داستان ادامه دارد....خودشم کلی کیف میکنه و میخنده

دیروزم که داشت موبایل منو مینداخت یهو از تلویزیون صدای زنگ تلفن اومد ........خانم گل برگشته بود و روی زمین به تلفنم نگاه میکرد

از جمعه تا حالا اتل متل توتوله بازی میکنه در حد تیم ملی

از همون جمعه یاد گرفته تا میگیم کو پات ، پاشو میگیره و نشون میده

غذا خوردن فندقی ما هم گاهی هست و گاهی نیست شده ، و صد البته که خودش باید غذا بخوره ، انقدر با مزه ست وقتی با قاشق غذا میخوره (بچم قاشق و درست دست میگیره و میبره سمت دهن فسقلیش)الهی قربونش برم

      راستی فقط  15 روز مونده به تولد دخملی ما

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مریم(مامان روشا)
22 تیر 91 2:05
نازی منم پیشاپیش تولد گل دخترمونو تبریک میگم ایشالا زیر سایه ی پدرمادرمهربونش بزرگ بشه


مرسی عزیزم ،ممنون از دعای قشنگت
مریم(مامان روشا)
22 تیر 91 2:07
جیگرشو برم من با این بازیاش


الهام مادر اينده
22 تیر 91 7:44
عزيز دلم


الهام مادر اينده
22 تیر 91 8:08
سلام خوبي صدف جون ؟
چطور ميتونم نوشته ها رو صفحه بندي كنم طوريكه مطالب اوليه رو هم كه نوشتم بتونم ببينم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مرسي


عزیزم منم نمیدونم ،شرمنده
نایسل
22 تیر 91 22:03
شماره معکسو تا تولدش آغاز شده
قدر مامانم رو میدونم نمیدونم یهو چی شد
من میمیرم اگه اون ناراحت باشه


بـــــــــــله دیگه داریم نزدیک میشیم
نایسل
22 تیر 91 22:04
وای عزیز دلمممممم خوشگل خاله فدات شم


زنده باشی عزیزم
مامانی درسا
25 تیر 91 14:25
ای وای پس این موبایل انداختن مد شده ما فک کردیم دخملی خودمون فقط بلده موبایل خراب کنه .... بشکنه ..... ای جونم ..... قلبونش


پس این کار همه شونه،قربونشون برم
مامانی درسا
26 تیر 91 1:07
وای از این مریضی درسا زکام شده البته حالا بهتره بزودی میام ..... هزار بوس برای وندای گلم


ما هم می بوسیمتون، ایشالا درسایی زودتر خوب بشه
بابای مهتا
26 تیر 91 7:53
سلام صبح زیباتون بخیر
ماشالا ماشالا ایشالا که همیشه سالم و شاد و سرحال باشه این عزیز خوشکلتون.
نمی خوام ناراحتتون کنم ولی...
راستش قرار بود شرح ماوقع و جریانایی که برای مهتای نازنینم اتفاق افتاد و خیلی خیلی مظلومانه و با لب تشنه از پیشمون رفت رو ثبت کنم ولی وقتی شروع به نگارش می کنم راستش دستام می لرزه و اشک امونم نمی ده ولی ایشالا اگر خدا بخواد یواش یواش مطالبش رو توی وبلاگش قرار می دم.باز هم ازتون خیلی ممنونم که موجب تسلی خاطر ما می شید. ایشالا که شما و عزیزانتون همیشه سالم و سرحال و سلامت باشید.

از ته دلم از خدا میخوام بهتون صبر بده تا بتونید به آرامش برسید و راحتر با این پیشامد کنار بیاین

مامانی درسا
27 تیر 91 0:59
گل گلی خاله دیگه چیزی به تولد تولد تولدت مبالک نمونده


آره خاله ، استرس مامانشم زیاده
نایسل
27 تیر 91 1:47
مرسی خوشگلمم