واکسن 6 ماهگی
سلام عزیز دلم نمی دونی چی کشیدم مامانی
الان یه هفته است که آروم و قرار ندارم،دیشب هم خوابم نبرد و از استرس قلب درد و دست درد گرفتم
تا بالاخره رفتیم و واکسنتو زدی،وای نانازم انقدر گریه کردی،هم گریه ی از درد و هم لوسی با هم قاطی بود، خودمم گریه ام گرفته بود،ولی بالاخره آروم شدی و آقای پدر بغلت کرد و خوابوندت و اومدیم خونه و یک ساعت خوابیدی و بعدش.......معجزه بود با خنده بیدار شدی و انقدر واسم خندیدی که منم شاد شدم
الانم که ساعت 12 ظهره تو بغلم نشستی و پتو انداختم رو پاهات و داری با پتوت بازی می کنی
خدایا ازت ممنونم تشکر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی