همه ی زندگی من وندا عسلهمه ی زندگی من وندا عسل، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

پرنسس زیبای ماما و بابا

بازیگوشی....بازیگوشی...بازیگوشی

1391/5/1 6:01
نویسنده : مامان صدف
522 بازدید
اشتراک گذاری

دختر همه چی تمومم این روزها من یه عالمه کار دارم....کار خونه ، کارای تولد قند عسل...افطاری و.....

شمام حسابی کمک میکنی و نمی ذاری یه دقیقه بشینم ....همش باید دنبالت باشم تا اتفاقی برات نیفته

خوب من یه کارایی هم کردی:

هی مامان دنبال چنگالت می گشت.....هی میدیدم دستمال مرطوبت صدا میده....فکر میکردم میخوره به وسایل توی کیفم و اونا صدا میدن ....تا امروز صبح در دستمالو برداشتم دیدم چنگالت اونجاست

سوهان ناخن و ناخن گیر و یه سنجاق قفلی رو انداختی تو بطری آب معدنی و نذاشتی کارمو تموم کنم.....حالا ناخنای یه دستت کوتاهه و اون یکی بلند

تا بابا خدارو شکر میکنه...حتی اگه آروم بگه...دستاتو میبری بالا و خدارو شکر میکنی...ماهم از ذوق می میریم

میگم کو گوشت گوشتو میگیری...می دونستی خیلی باهوشی؟؟؟؟؟

دیگه دخملم با لیوان آب میخوره به راحتی...اما اگه تشنه نباشه بازی میکنه و آب و میریزه

وقتی هم تشنه ست و میخواد با شیشه آب بخوره با دندون سر شیشه شو میگیره و میگه اِه اِه اِه تا شیشه رو بگیرم بالا و خانمی آب نوش جان کنن

هر موقع هم میخواد کمکش کنیم تا کاری رو انجام بده باز میگه اِه اِه اِه مثل باز کردن در بطری

معنی کلمه ی کیه رو کامل متوجه میشه

به توپ میگه پَ یا پوب

تلفظ چ و س رو هم داره تمرین میکنه....چیه ...سیه...سیز

تا خوراکی میبینه میگه بَه بَه....وقتی هم داره چیزی میخوره که باب طبعشه سرشو به طرفین تکون میده و میگه بَه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

الهام مادر اينده
2 مرداد 91 1:59
خاله فدات شه


خدا نکنه عزیزم
مریم(مامان روشا)
2 مرداد 91 14:17
آخ جونم با این کاراش و حرف زدن خوشگلش
5روز مونده تا تولد پرنسس کوچولوی ما ...پیشاپیش تولد مبارک عشقم


مرسی خاله ی عزیز و مهربون
مامان پرهام
3 مرداد 91 17:54
خدا براتون حفظش کنه این شیرین زبون رو


ممنون عزیزم ، خدا پرهام جون و حفظ کنه
مامان نيما
4 مرداد 91 15:38
قربون اي حرف زدناش بشم خيلي نازه


ممنون عزیزم لطف دارین
نایسل خانم
5 مرداد 91 11:49
فداش بشم من ایقنقدر ناز میحرفه


خدا نکنه گلم