همه ی زندگی من وندا عسلهمه ی زندگی من وندا عسل، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

پرنسس زیبای ماما و بابا

کارای وندای 8 ماه و 9 روزه

1391/1/15 2:32
نویسنده : مامان صدف
512 بازدید
اشتراک گذاری

نفس مامان امروز یه کارایی کردیییییییییییییییییییییییی که دلم ضعف میره حتی بخوام بنویسم

از تلویزیون موزیک پخش شد گفتم نانای نای و دستمو تکون دادم شمام یه دستتو تکون میدادی و می خندیدی،چند بار از ذوق تکرار کردم و باورم شد داری  واقعا نی نای نای میکنی

قبلا روی چهار دست و پات می ایستادی و خودتو تکون میدادی و ماهم میگفتیم یک دو،اما امروز وقتی گفتم یک دو بعدش خودتو تکون میدادی

داشتی دکمه ی لباسمو می خوردی گفتم نه مامان این خوردنی نیست،آ آ ،فورا سرتو آوردی بالا و یه چیزایی به زبون خودت گفتی و دوباره دکمه خورون انگار داشتی واسم دلیل می آوردی یا شایدم داشتی دعوام می کردی،سه بار دیگه هم بهت گفتم و هر بار همین کارو کردی،تا اینکه دستمو گذاشتم رو دکمه و نذاشتم ببریش سمت دهنت

جدیدا اخم می کنی

دالی موشه رو کاملا یاد گرفتی و بازی می کنی

وقتی خوابت میاد هر جا باشی سرتو میذاری رو بازوت(تو روروئک،رو زمین یا توی تابت)اگرم توی بغلم باشی تو بغلم لم میدی و سرتو میذاری رو دستم

وقتی می می میخوای به می می اشاره میکنی و یا میزنی بهش

وقتی بهت غذا میدم آواز خوندنتم شروع میشه:مم مم مم مم مم...تا سیر بشی و با نخوردن اعلام کنی که دیگه نمی خوای

وقتی به چیزی اشاره میکنم متوجه میشی و نگاهتو به طرفش میندازی،قبلا به دستم نگاه میکردی

خودت اشاره کردنو بلد شدی

بای بای میکنی

میگم دس دس دستاتو تو هم قفل می کنی و میاری بالا اما هنوز کامل یاد نگرفتی

موقع شیر خوردن یکی از پاهاتو با دستت میگیری یا یکی از پاهاتو تکون میدی و میزنی به زمین

اندازه ی همه ی زیباییها دوستت دارم و خیلی خوشحالم که مامانتم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامانی درسا
15 فروردین 91 11:52
وندا اگه ببینمت یه لقمه ت میکنم خاله با این کارات . قربونت برم دل منم ضعف رفت .


خدا نکنه عزیزم
مامانی درسا
15 فروردین 91 21:00
عزیزم الان نظرت رو خوندم دوست من اگر شعرهای کودکانه رو میگی از کتاباش میذارم . اما اگر شعرهایی که معمولا" توی دلنوشته ها و شروع هر ماهه شدن دخترم میذارم از جاهای مختلف برمیدارم . البته با اجازه از صاحب سایت . اگه بخواهی چندتاشونو آدرساشو واست میزارم عزیزم . خبرم کن .


حتما،ممنون
مامانی درسا
16 فروردین 91 13:27
مامانی برو خصوصی
نسترن(مامان نیروانا)
16 فروردین 91 15:14
اخخخخخخخخخخخی چه عروسکی.چقدر پیشرفت داشته این خانوم خانوما


ممنون
مریم(مامان روشا)
17 فروردین 91 17:55
جیگرتو بخورم با این شیرین کاریات عشق من


مرسی خاله جون فقط واسه مامانشم بذاری
سمیرا مامان آنیتا
18 فروردین 91 16:08
وای خدا دلیل هم برای دکمه خوردن میاورد
عروسک قشنگتو ببوس


آره اونم چه دلایلی،مرسی عزیزم بوس
مامان خورشید
22 فروردین 91 0:03
فدات بشم عشق کوچولو ی من که اینقدر کارای خوشمل یاد گرفتی


خدا نکنه خاله جونم،بوس