اولین دندون مرواریدی وندا
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
وندا داره یه دندون قند میخوره از قندون
فرشته ی مهربون آورده براش یه دندون
امروز 13 فروردین ٩١ یه مروارید کوچولو روی لثه ی پایین دردونه ام جوونه زد
اولین دندون پیشین میانی سمت راست
دختر زیبای من چند روزی بی تابی میکردی اما فقط موقع خواب و ما فکر میکردیم بد خواب شدی
روی لثه های نازنینت هم هر چیزی که در دسترست بود میکشیدی،اما نه من تاولی میدیدم و نه تب و اسهالی،فقط روی لثه هات مثل قالب دندون شده بود
بهت سیب و هویج و سر شیشه ی آب خوریتو میدادم تا بکشی رو لثه هات (سیب آرام بخشه)
امروزم خیلی آروم بودی و شب ساعت 9 بهت غذا دادم و ساعت 10.20 شب واست پسته پودر کردم و با انگشتم گذاشتم تو دهنت که یهو دندونتو احساس کردم،با ذوق به آقای پدر گفتم اونم دندونتو نگاه کرد،البته فعلا کوچولوه،فورا به مامان سوسنی و خاله سحر و سارا خبر دادم (اونام ذوووووووووووق)، همزمان آقای پدرم به خاله صبا گفت(اونم جیغ و ذووووووووووق)
عزیز دلم خیلی دختر ماهی هستی،وقتی فکرشو میکنم می بینم در همه شرایط سخت زندگیت خیلی صبور و آروم بودی،از خدا ممنونم اما فکرشو که می کنم که نی نی های دیگه چطور بی تابی میکنن پیش خودم میگم نکنه دردو تحمل میکنی و باز هیچی نمی گی غصه می خورم که چرا متوجه نمی شم که برات کاری بکنم،بغضم پر می شه و گریه ام میگیره
خدایا به نی نی صبورم آرامش بده،و کمکش کن از همه ی مراحل زندگیش به راحتی بگذره و همیشه سالم باشه،آمین
ملوسکم یه عالمه کار دارم برای جشن دندونیت