کارهای جدید وندای نازم
گل بهاری من دیروز 8.9.1390 گذاشته بودمت رو زمین،رفتم و برگشتم دیدم رو یه دستت برگشتی و داری بالای سرتو نگاه می کنی
جدیدا دستتو خیلی می خوری دیگه لب پایینتو نمی گیری
دیشب برات لالایی خوندم گریه کردی ولی با شعر یه روز یه آقا خرگوشه خوابیدی(شاید صد بار خوندمش تا جایی که وسطاش قاطی می کردم)
وقتی می خوام بهت با قاشق چیزی بدم مثل قطره ی ویتامین تا میگم نام نام نام ....میخندی اگه حتی داری گریه می کنی و دهنتو باز می کنی
دیگه با آویز تختت بازی می کنی و وقتی آهنگش تموم میشه و میام که واسه دخملم دوباره کوکش کنم با یه لبخند زیبا ازم تشکر می کنی و دوباره واسش دست و پاهاتو تکون میدی
وووووووووو وقتی خوابت میگیره با پشت اون دستای کوچولوت چشماتو می مالی
عاششششششششقتم وندای من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی