همه ی زندگی من وندا عسلهمه ی زندگی من وندا عسل، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

پرنسس زیبای ماما و بابا

اولین قهقهه

1390/8/19 1:57
نویسنده : مامان صدف
354 بازدید
اشتراک گذاری

وندا جون دیروز که ١٨ آبان بود منو بابا واست با همدیگه این شعرارو خوندیم،همزمان بابا می رقصوندت و منم فیلم می گرفتم و اولین باری بود که بلند خندیدی و قهقه زدی

عروسک قشنگ من قرمز پوشیده

تو رختخواب مخمل آبی خوابیده

مامان یه روز رفته بازار اونو خریده

قشنگتر از عروسکم هیچ کس ندیده

عروسک من چشماتو باز کن

وقتی که شب شد اونوقت لالا کن

البته این شعر و شعر جوجه شعرای بچگی منم بودن

تپولویم تپولو صورتم مثل هلو

قد و بالام کوتاهه

چشم و ابروم سیاهه

مامان خوبی دارم

میشینه توی خونه

میدوزه دونه دونه

می پوشم خوشگل میشم

مثل یه دسته گل میشم


جوجه جوجه طلایی

نوکت سرخ و حنایی

تخم خود را شکستی

چه جوری بیرون جستی

گفتا جایم تنگ بود

دیوارش از سنگ بود

دادام به خود یک تکان

مثل رستم پهلوان

تخم خود را شکستم

اینجوری بیرون جستم

niniweblog.com

یه روز یه آقا خرگوشه رفت پیش بچه موشه

موشه دوید تو سوراخ خرگوشه گفت آخ

وایسا وایسا کارت دارم من خرگوش بی آزارم

پس از لونه ات بیا بیرون نمیخوای مهمون

یواش موشه اومد بیرون نگاهی کرد به مهمون

دید که گوشاش درازه دهنش بازه

شاید بخواد بخورتم یا با خودش ببرتم

پس میرم پیش مامانم اونجا می مانم

مادر موشه عاقل بود زنی باهوش و کامل بود

نگاهی کرد به خرگوش گفت به بچه موش

نترس جونم این مهمونه این خرگوشه مهربونه

پس برو پیشش سلام کن بیارش خونه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)