تنها خوابیدن وندا
گل بهارم ٢شب بود که وقتی تو بغلم خوابت میبرد می خوابوندمت تو تختت ولی خیلی بی تابی میکردی تا خوابت میبرد تا اینکه مامان جون اینا دیشب اومدن خونمون و شما همش بغض میکردی مامان جون گفتن فکر کن ببین چرا اینجوری میکنه،تنها چیزی که به ذهنم اومد جدا خوابوندنت بود،دیشب تو بغلم خوابوندمت راحت خوابیدی،
کوچولو فقط میخواستی پیش مامان باشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟میدیدم وقتی تو بغلمی محکم دستمو میگیری نگو می خواستی تنهات نذارم،مامان بدجنس شده مگه نه؟مامان از شما معذرت می خواد
حتی با پتوی خودمون که می پوشونمت راحت می خوابی،دخمل باهوشمراستی آقاجون اینا واست یه کفش خوشمل هدیه آوردن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی