هوراااااااااااا....هورا وندا
دختر برگ گلم...گلبرگم
جمعه 3 شهریور 91 ، داشتی با جورچینت بازی میکردی و مینداختی تو میله منم برات دست میزدم و میگفتم هورااااااا........خوب نگام کردی و یه دونه دیگه انداختی..... دست زدی.....دستتو بردی بالا و گفتی هِــــــــــــــــــــــــــــــه
انقدر ذوق کردم.....چند بار دیگه هم تکرار کردیم.....وقتی بابا هم اومد بهش گفتم و ذوق زده اش کردم
امشبم 9 شهریور 91 ، با مادری اینا و خاله نرگس من رفتیم پارک.....متین پسر خاله نرگس خیلی دوستت داره و همش قربون صدقه ات میرفت....شمام خیلی دوسش داری و باهاش بازی میکنی......متین رفت بازی کنه بهش اشاره میکردی بیاد....بابا صدا زد متین بیا .....متیـن........الهی دورت بگردم شمام صداش زدی و گفتــــی...مَ یـــــــــــــی دیگه همه صدا میزدن متین تا شما بگی مَ یــــــــــی
ملوسکم بازی جدیدت اینه که میگی دَ یه مکث دَّ ، د اول که میگی یه مکث میکنی بعد همزمان دستتو فشار میدی به جلو و د دوم رو با تشدید و محکم ادا میکنی دَ.......دَّ
و این در مورد آبه گفتن هم صدق میکنه آ......بّــــه .......بعدم میخندی
خنده های لوس لوسی میکنی.....هِــــــــــه هِــه
بوس میفرستی عسلم در حد تیم ملی......دستتو میذاری رو لبت و بعد از یه مکث برش میداری
قر دادنت هم به روز شده......دستاتو تو هم قفل میکنی و به این طرف و اون طرف میبری......کمرتو تکون میدی......دستاتو تو هوا تکون میدی.....دستاتو از مچ خم میکنی و به بالا و پایین حرکتشون میدی......سرتو هم به بالا و پایین حرکت میدی
فدای تک تک حرکات و اداهات بشم الهی