روزهای یکساله
مروارید کوچولوی من
امروز موقع شیر خوردن همش گریه میکردی و پاهاتو از بغلم میذاشتی روی زمین.....از چند روز پیش این کارو میکردی اما بدون گریه .....اما امروز دیگه اصلا حوصله ی مدارا با مامان و نداشتی....بعـــــــــــــــله....تازه متوجه شدم خانم خوشگل مامان میخواد خوابیده کنار مامان می می بخوره ...تا منم دراز کشیدم شیر خوردی و آروم خوابیدی
گل یاسم از 5 ماهگی نی نی های دیگه رو دوست داشتی و واسشون ذوق میکردی ......اما حالا بهشون اشاره میکنی و میگی نَی نَی یا نَ نَ و با ذوق میخندی
الهی فدای ذوق کردنات بشم من
دیروزم رفتیم عکسای تولدت و تایید کردیم واسه چاپ، خانمه میگفت یکی از عکسات شده گل سر سبد آتلیه ......فقط بخاطر ژست
عاشق ژساتم مامانی
شب تولدت بابا جونی(بابای خودم) چرخ خیاطی که خاله خریده بود و باز کرد و واست باطری گذاشت ... درپوش باطریش پیچ داشت و باباجونی جلو شما با پیچ گوشتی بازش کرد شمام از اون شب تا الان هر چی اسباب بازی داری سریع برعکسش میکنی و میگی اِه اِه ( یعنی کمکم کنید تا اینکارو انجام بدم)
درپوش خرگوش موزیکالت و هم همین طور ....باطری هاشو بیرون میاری و دوباره میذاری سرجاش و درپوش و بعد از چند بار تلاش میذاری سر جاش
کلا ما فکر میکنیم دختر نازمون عاشق کارای فنی باشه چون.......
همش با سیم بازی میکنه.....پیچ گوشتی به دسته......خیلی دوست داره وسایل و بذاره تو هم دیگه.... هر اسباب بازی که میبینه سریع همه جاشو بررسی میکنه و از همه چیزش سر درمیاره
ما بهت افتخار میکنیم دخمل باهوشم
و همه ی تلاشمون و میکنیم تا بهترین هارو برات فراهم کنیم
من و بابا عاشقتیم
عزیز مامان چکاپ یکسالگیت انجام شد قد 75 وزن 8.400 دور سر 46
وزنت کمه مامانی نسبت به موقع تولدت که 3.150 بودی الان باید 9.500 باشی